خاطرات شیرین زندگی کودکانه

متن مرتبط با «امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!» در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه نوشته شده است

داستان طلاق برنامه ریزی شده !!!!!!!!!

  • با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم. ,داستان طلاق برنامه ریزی شده !!!!!!!!! ...ادامه مطلب

  • ¤ حقیقت رؤیای من

  • عزیزم میدانی ؟ تمام آرزوهایم با تو برآورده شد من در رؤیاهایم همچون تویی را می دیدم و اکنون در حقیقت به تو رسیده ام ,¤ حقیقت رؤیای من ...ادامه مطلب

  • امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

  • روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را   در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم   لطفا کمک کنید ,امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! ...ادامه مطلب

  • تصیم گرفتم امروز این وبلاگو از تو باقالیا در بیارم

  • سلام به گرمی افتاب ماه رمضون که ادمو کلافه میکنه مخصوصا روزه باشی امیدوارم نماز روزه همتون قبول حق باشه نشسته بودم یهو یه خاطره و گذر زمون به ذهنم اومدو وبگردی های خودمو نشستم بنویسمو بخونمو خنده کنم حالا اومدم اپ کردم و تو وبلاگم بنویسم راسی دوستان گلم نظر یادتوم میره گاهی بدیدمرسی از حضورتون فسیل شده بیچاره,خب الان دیگه میتونم با اعتماد به نفس بیشتری بنویسم .یادمه قدیما یه دفتر خاطراتی داشتم هروقت باز میکنمش میخونم چه حالی میده میرم تواوج دوران گذشته ِ ای بر پدر ش,بزرگ شدیم رفت ,تصیم گرفتم امروز این وبلاگو از تو باقالیا در بیارم ...ادامه مطلب

  • مناظره گروهی! /کاریکاتور

  • ,مناظره گروهی! /کاریکاتور ...ادامه مطلب

  • این شاخه گل ناقابل را از من بپذیر...( دلنوشته ای ازعلیرضا)

  • خیابان های شهرموزیک ملایم و آرام ضبط صوتچرخ های ماشینمتنها همراهان من هستنددقایقی پیش در کنار من نشسته بودیمن و توبا هم به این صدای دلنشین گوش می دادیم,این شاخه گل ناقابل را از من بپذیر...( دلنوشته ای از علیرضا) ...ادامه مطلب

  • شایعه.....حاج منصور ارضی

  • سلام یک کلاغ ..چهل کلاغ دیروز تو دانشگاه  استاد داشت پلان کشی رو تو ضیح میدا اقا من یه کلمه نگرفتم ...خودشم هیچی نگرفته بود ...اومد گفت یه پلان بکشین من گفتم بلد نیستم ..بعد اومد بالا سرم دفترمو برداشت همین که داشت نیگاه میکرد از لاش یه کاغذی افتاد توش چندتا اسکریچ بود یه دوتا طرح از زاها حدیدک از رو عکسش کشیده بودوالبته طرح ارامگاه بوعلی سینا ..نیگاه کرد گفت کاش تو گرافیست میشدی .. بعد گفت طراحیت خیلی خوبه ...کلاس که تمومید دوتا از خانوما کلاس اومدن گفتن طرحتو بده ببینیم..خلاصه بعد کلاس دیدم چه شایعاتی .. ,شایعه.....حاج منصور ارضی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها