خاطرات شیرین زندگی کودکانه

متن مرتبط با «زمونه ... آی زمونه ... آی زمونه ...» در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه نوشته شده است

زمونه ... آی زمونه ... آی زمونه ...

  • سال ها پیش دو نفر بودن که در یک واحد مشغول خدمت سربازی بودند یکی از آنها یک جوان پولدار ( علی) و دیگری یک جوان از قشر عادی ( رضا ) جامعه بود . کم کم بین این دو نفر دوستی عمیق شکل می گیره بطوریکه این دو نفر را همه به عنوان دو برادر می شناختند . تا اینکه خدمت علی تمام می شه ,زمونه ... آی زمونه ... آی زمونه ... ...ادامه مطلب

  • رمز بسم الله...

  •    گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" ,رمز بسم الله... ...ادامه مطلب

  • هزینه ی آسایشگاه...

  • تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت : آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, ,هزینه ی آسایشگاه... ...ادامه مطلب

  • مرا بغل کن ...

  • مرا بغل کن ... روزی زنی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بودبیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و ازموتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.,مرا بغل کن ... ...ادامه مطلب

  • زندگـــی...

  •       زندگی لحظاتیست از ..... تا .... قدر لحظه لحظه با هم بودن را بدانیم زیرا که شاید روزی پشیمان شویم که دلی را شکستیم و برای جبرانش دیر شود...,زندگـــی... ...ادامه مطلب

  • خلاص شدن از یکنواختی زندگی...

  • راه ساده برای خلاص شدن از یکنواختی زندگی...برای آن دسته از شما که دوست دارید از یکنواختی همیشگی نجات پیدا کنید، در زیر 4 پیشنهاد ساده آورده‌ایم که کمکتان می‌کند استفاده بیشتری از زندگیتان ببرید و زندگی را با تمام وجود تجربه کنید و از آن لذت ببرید.جک لندن گفته است، « درست‌ ترین عملکرد انسان زندگی کردن است، نه وجود داشتن. » خیلی وقت‌ ها اجازه می‌دهیم زندگی هر طور که دوست دارد بگذرد، هرچه که برایمان پیش می‌آورد را می‌پذیریم و امروزمان تفاوتی با دیروزمان ندارد. این نسبتاً طبیعی و راحت به نظر می‌رسد، به جز آن ندای همیشگی در مغزتان که می‌گوید، « وقتش رسیده کمی تغییر ایجاد کنی.»,خلاص شدن از یکنواختی زندگی... ...ادامه مطلب

  • این شاخه گل ناقابل را از من بپذیر...( دلنوشته ای ازعلیرضا)

  • خیابان های شهرموزیک ملایم و آرام ضبط صوتچرخ های ماشینمتنها همراهان من هستنددقایقی پیش در کنار من نشسته بودیمن و توبا هم به این صدای دلنشین گوش می دادیم,این شاخه گل ناقابل را از من بپذیر...( دلنوشته ای از علیرضا) ...ادامه مطلب

  • آیا با دوست دخترت ازدواج میکنی؟

  • آیا با دوست دخترت ازدواج میکنی؟ دو هفته پیش که با قطار داشتم میومدم مشهد،توی کوپه ما یه پسر دانشجویی به اسم آرش بود که از همون اول سفر من بیقراری ایشون رو می دیدم و برام جای سوال بود که چرا اینقدر آشفته هست!؟کمی که گذشت من بهش میوه تعارف کردم و این باعث آشنایی ما با همدیگه شد یه کم که گذشت من ازش علت این همه بیقراریش رو پرسیدم؟ و آرش سفره دلش رو اینطور پهن کرد:,آیا با دوست دخترت ازدواج میکنی؟ ...ادامه مطلب

  • وضعیت دخترا و پسرا زمان مجردی و متاهلی......!!!

  •   مجازی هستیم اما دلمان مجازی نیستمیشکندحواست به تایپ کردنت باشد , ...ادامه مطلب

  • دوستت دارم ....

  • فرزند عزیزم:آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشماگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده استصبور باش و درکم کنیادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنمبرای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم...وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکنوقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم ، با تمسخر به من ننگروقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشووقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی....زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو ... روزی خود میفهمیاز اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته و عصبانی نشویاریم کن همانگونه که من یاریت کردمکمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم فرزند دلبندم،دوستت دارم   ,دوستت دارم .... ...ادامه مطلب

  • خنده........

  • بچه ها اینجا بگیر بگیر ِوایسید گشت ارشاد رفت علامت میدم بریم :دی...,خنده.باحال.دوست داشتنی!!!!؟؟؟!!! ...ادامه مطلب

  • همیشه تنها......!!

  • آسمان را سنگفرش می کنمتنها تـــر از همیشهدریــــا را کاشی می کنمبــــا چشم های خستهآری ! زیر شانه های مهتاب... خـــــــورشید را پیدا می کنم,همیشه تنها......!! ...ادامه مطلب

  • آره داداش ...

  • آره داداش ...دختربازي نه يعني دختربازياي امروزي.. !كه زرتي يه تلفن ميدن فرداشم تو كافي شاپ قرار.. !دختر بازي يعني سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بري تاخونه.. !يعني اگه يه بار دختره نیگات كنه ذوق مرگ بشي.. !يعني شيش ماه اين پا اون پا كني تا يه نامه بهش بدي.. !يعني وقتي كه جوابتو ميده بپري هوا از خوشي.. !دختربازي يعني اگه كسي به دوس دخترت چپ نيگا كرد، پاي چشمش بادمجون بكاري،بدون هراس از پنجه بكس و چاقو ضامندارش.. !يعني عشق داری خونت بريزه برا رفيقت.. ، برا دوستت.. ، برا عشقت.. !آره داداش.. !سينما نه يعني پردیس سینمایی و موزه سینما و سینماتک و از این حرفا.. !سینما یعنی لاله زار.. !سينما يعني بوي تخمه و سيگار و كالباس مارتادلا و خيارشور.. !يعني کانادا درای زرد كه يه نفس قلپ قلپ مي ري بالا و تموم که مي شه يه نفس فاتحانه مي كشي.. !سينما يعني فردين، یعنی ناصر، یعنی بیک، یعنی بهروز.. !سينما يعني كندو، يعني قيصر، یعنی سلطان قلب ها، یعنی گوزن ها.. !سينما يعني سه تا سئانس پشت سر هم ديدن يه فيلم با يه بیليط.. !آره داداش!,آره داداش ... ...ادامه مطلب

  • دل نوشته..........

  • گفتم : خدایا از همه دلگیرم گفت : حتی از من ؟گفتم : خدایا دلم را ربودند گفت : بیش از من ؟گفتم : خدایا چه قدر دوری گفت : تویا من ؟گفتم : خدایا تنها ترینم گفت : پس من ؟گفتم : خدایا کمک خواستم گفت : غیرازمن ؟ گفتم : خدایا دوستت دارم گفت : بیش از من ؟گفتم : خدایا نگو من گفت : تویا من ؟,دل نوشته.......... ...ادامه مطلب

  • دانشگاه.........عروسی!!!! آمپول

  • سلام این چند روزه درگیر عروسی بودمو خیلی سرم شلوغ بود باورتون میشه که از 5 شنبه تا الان هرشب ساعت 3 میخوابم ..بالا خره تموم شد همه فامیلا مثه آفت ریختن خونمون... خوردنو خوابیدنو ............ن کل زندگیمونو بهم ریختن ....  حالا خداروشکر  ما اخلاقمون ورزشکاریه .. هرکی جای ما بود الان مهمون خوردگی مزمن میگرفت(  یه نوع بیماری جدید ناشی از تعرق شدید  ,کمبود اعصاب و تعدد مهمان  پیش میاد) پی نوشت : دعا کنین خوشبخت بشن .... دانشگاه: یکشنبه رفتم دانشگاه !!! سعی میکنم کلاس اون روزو از دست ندم ... چون تنها کلاسیه که فکرم رها میشه و پر میشم از خلاقیت ... شب قبلش تا پاسی از شب تحلیل ویلا ساوا رو انجام دادم ... خیلی زحمت کشیده بودم ..تو کلاس تنها کسی که خواسته استادو اورده بود من بودم ... پاورپوینت و بسیار زیبا و عالی  با استفاده از 4 تا کتاب منبع (چه خری بودم  نشستم این 4 تا کتابو خوندم)... بقیه ورداشته بودن از ویکی پدیا کپی کرده بودن ....کلا 81 پیج بود!!!! تا صفحه 30 خونده بودم که استاد گفت بسه دگ بزن بچه ها عکساشو ببینن  !!! بهم برخورد ... میخواستم بگم اخه ..ک.......ش اگه به عکس دیدن بود میگفتی عکساشو میاوردم دگ.. خیلی ناراحت شدم ....دیروز با خانومه ج گفتم قضییه شو ...( با استاد خیلی فاب شده )..(.با هم بر میگردن خونه !!! نامردا نمیگن توام میخوای بیای بیا !!!! ) بعدم گفتم دگ هیچکدوم از تمرینای این زنیکه رو حل نمیکنم !!!!  اخ که چه غیظی گرفتم !!!! من سعی میکنم همیشه یه قدم از بقیه جلوتر باشم .. اگه استاد میگه 5 تا تمرین من 10 تا رو انجام بدم ... ولی بازم نمیدونم چرا این استاد با من حال نمیکنه!!!!!! هلال احمر: یه سری کلاس کمک های اولیه گذاشتن تو دانشگاه .....منم رفتم شرکت کردم !!!!!هم میخندیم و هم یاد میگیریم !!!دوتا خانوم میان اموزش میدن دیروز داشت ماساژ قلبی رو یاد میداد ... گفتش اگه لباسای طرف تنگ باشه باید در بیاریم !!! اقا سوجه داد دست بچه ها ...یکی برگشت گفت اگه خانوم باشه چی؟؟استاد بنده خدا قفل کرد !!! گفت نه !!! اینقد بچه های باهالی هستن ... فقط میخندیم!!!کوچکترین حرف استادو سوژه میکنن   پی نوشت : خلاصه هرکی امپول خواست بزنه ... بگه تعارف نکنه  ما تزریقات بلدیم!!!!!!  ,دانشگاه.........عروسی!!!! آمپول ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها