خاطرات شیرین زندگی کودکانه

متن مرتبط با «هر اتفاقی میفتد به نفع ماست(داستان)» در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه نوشته شده است

3 نصیحت لقمان به فرزندش

  • روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.  - اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!  - دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.  - و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی.  پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟  لقمان جواب داد:  - اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.  - اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است.  - و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.,3 نصیحت لقمان به فرزندش ...ادامه مطلب

  • معجزه ای به نام زن !

  • وقتی خدا زن را آفرید، او تا دیر وقت روی ساختن آن کار می کردیکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد:چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟,معجزه ای به نام زن ! ...ادامه مطلب

  • جدیدترین و زیباترین متن های به سلامتی

  • متن های زیبا و جدید به سلامتی به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮﭼﯽ ﺑُﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺱ ﻣﻮﻧﺪﻥ … * * * به سلامتی سیگارم که بهم یاد داد عاقبت سوختن واسه یه نفر ، زیر پا له شدنه ! * * * به سلامتی همه رفقایی که نه دنیا عوضشون میکنه نه من با دنیا عوضشون می کنم ! * * * به سلامتی همه اونایی که به قله رسیدند ولی همنوعانشون رو پله نکردند …,جدیدترین و زیباترین متن های به سلامتی ...ادامه مطلب

  • بهترین دوست

  • پیرمردبه من نگاه کردوپرسید چندتادوست داری؟ گفتم چرابگم ده یابیست تا... جواب دادم فقط چندتایی ,بهترین دوست ...ادامه مطلب

  • امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

  • روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را   در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم   لطفا کمک کنید ,امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!! ...ادامه مطلب

  • هر اتفاقی میفتد به نفع ماست(داستان)

  • توي كشوري يه پادشاهي زندگي ميكرد كه خيلي مغرور ولي عاقل بود يه روز براي پادشاه يه انگشتر به عنوان هديه آوردند ولي رو نگين انگشتر چيزي ننوشته بود و خيلي ساده بود  شاه پرسيد اين چرا اين قدر ساده است ؟ چرا چيزي روي آن نوشته نشده است ؟  فردي كه آن انگشتر را آوره بود گفت: من اين را آورده ام تا شما هر آنچه كه ميخواهيد روي آن بنويسيد شاه به فكر فرو رفت كه چه چيزي بنويسد كه لايق شاه باشد و چه جمله اي به او پند ميدهد؟ همه وزيران را صدا زد وگفت  وزيران من هر جمله و هر حرف با ارزشي كه بلد هستيد بگوييد وزيران هم هر آنچه بلد بودند گفتند,هر اتفاقی میفتد به نفع ماست(داستان) ...ادامه مطلب

  • تجاوز پسر ۷ ساله تهرانی به دختر ۱۸ ساله!

  • سلام دوستان گلم داشتم وب گردی میکردم که یهو متوجه این مطلب شدم تعجب کردم خدایش برای جالب هم اومد این خبر خیلی مهم و واقعی هستش من که باور نمیشه اینجور ادما هم پیدا بشن خدا به دادا پدر مادرش برسه بخونید و نظرتونو برایم بگید خوشحال میشم؟   وقتی دلیل آن همه بیتابی و درد را پرسیدم, با نگاهی که شادی فرسنگها از آن فاصله داشت گفت: «باورتان میشود کودک هفت ساله به جرم مزاحمت برای نوامیس محاکمه شود؟ پسرم ساسان زندگی ما را سیاه کرد. او بچه آدم نیست، بچه شیطان است. دیگر حاضر نیستم حتی یک روز او را نگه دارم. هیچ شباهتی با بچه های عادی ندارد. »و بعد که آرامتر شد، تعریف کرد: ,تجاوز پسر ۷ ساله تهرانی به دختر ۱۸ ساله! ...ادامه مطلب

  • توصیه های مهم آرایشی برای بالا بردن اعتماد به نفس

  • اگر می خواهید لوازم آرایش را به کار گیری که زیبا تر شوید و همچنین اعتماد به نفستان بالا رود این بخش از سایت دکتر سلام را که با عنوان توصیه های مهم آرایشی برای بالا بردن اعتماد به نفس، منتشر شده است با دقت مطالعه بفرمایید.        ,توصیه های مهم آرایشی برای بالا بردن اعتماد به نفس ...ادامه مطلب

  • تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ!

  • خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و…  ,تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ! ...ادامه مطلب

  • به به چه هندوانه ای شیرینی ..............

  • ,هندوانه ...ادامه مطلب

  • جعبه ی طلایی

  • روزی مادری دخترک پنچ ساله اش را بابت از بین بردن کاغذ کادویی طلایی رنگ تنبیه کرد،چون وضعیت مالی خوبی نداشتندو او وقتی دید که فرزندش از ان تکه کاغذ برای کادوپیچ کردن جعبه ای استفاده کرده بیشتر عصبانی شد.اما دخترک چند روز بعد جعبه ی کادو را به مادرش داد و گفت))مامان این مال توست)). مادر که از رفتار خشمگینانه ی خود شرمنده شده بود دخترش را در اغوش کشید اما وقتی در جعبه را باز کرد و چیزی داخل ان پیدا نکرد دوباره عصبانی شد و سر دخترش داد کشید و گفت: ((هنوز نمیدونی وقتی کادویی به فردی میدهی باید داخل جعبه چیزی باشد؟ منظورت از دادن این جعبه ی خالی به من چیست؟)) دخترک که پهنای صورتش اشک می ریخت، هق هق کنان گفت: ((ولی مامان این جعبه خالی نیست! من ان را از بوسه های خود پر کرده ام.)) مادرکه حسابی جا خورده و شرمنده شده بود روی زمین زانو زد دخترش را به اغوش کشید و بابت عصبانیتش از او عذرخواهی کرد. مدتی بعد دخترک در اثر سانحه ای جان خود را از دست دادو مادر سوگوار ان جعبه را تا اخر عمرش در کنار تختش قرار داد. هرگاه احساس خشم و ناامیدی می کرد یا با مشکلاتی مواجه میشد، در جعبه را باز میکرد وبا یاداوری عشق فرزند از دست رفته اش بوسه ای خیالی از داخل جعبه بیرون میکشید و ارام میگرفت  . پی نوشت: ما انسانها نیز درزندگی واقعی جعبه ای با کاغذ کادویی طلایی رنگ داده شده که پر است از عشق بی قید و شرط و بی پایان خانواده مان، فرزندانمان،دوستانمان و خداوند معتال. این منحصربه فردترین و ارزشمند ترین جعبه ای است که هر فرد میتواند در زندگیش داشته باشد! به امید حق,جعبه ی طلایی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها