خاطرات شیرین زندگی کودکانه

متن مرتبط با «معجزه ای به نام زن !» در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه نوشته شده است

حموم!!!

  • توی حموم بودم............ مامانم در حموم و زده میگه : محسن یگانه رو میشناسی؟؟؟؟ منم گفتم : اره چطور مگه ؟؟؟؟؟                                                 .                                                 .                                                 .                                                 .                                                  . مامانم گفت دختر همسایه بالای اومده میگه : از فرزاد فرزین نخون من دوست ندارم ............ از محسن یگانه بخون : ) ,حموم!!! ...ادامه مطلب

  • این دست های لعنتی

  • «تیمارستان» آسفالت از نور زرد چراغ هایی که هر چند قدم حاشیه ی مسیر کاشته شده بود ، روشن بود. چشمهاش را به زمین دوخته بود و به کندی قدم برمی داشت.انگار چیزی را دنبال می کرد. تنها صدایی که به گوش می رسید صدای لخ لخ دم پایی هاش بود که روی زمین کشیده می شد. سایه یک نفر را کنار سایه خودش دید.بی اعتنا مسیر حرکت مورچه ای را دنبال می کرد.آخرین کام را از سیگارش گرفت و ته سیگار را توی جیب پیراهنش گذاشت. ,این دست های لعنتی ...ادامه مطلب

  • داستان طلاق برنامه ریزی شده !!!!!!!!!

  • با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم. ,داستان طلاق برنامه ریزی شده !!!!!!!!! ...ادامه مطلب

  • هزینه ی آسایشگاه...

  • تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت : آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, ,هزینه ی آسایشگاه... ...ادامه مطلب

  • داستان خواندنی و نکته دار کلاغ و خرس !

  • یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن. کلاغه سفارش چایی میده. چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار! مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟ ,داستان خواندنی و نکته دار کلاغ و خرس ! ...ادامه مطلب

  • داستان نصوح، مردیکه کارگر حمام زنانه بود

  • مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت. نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندام زنانه داشت. او مرد شهوتران بود و  با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد. هیچ کسى از وضع نصوح خبر نداشت، او از این راه هم امرارمعاش می کرد و هم ارضای شهوت. , داستان نصوح، مردیکه کارگر حمام زنانه بود ...ادامه مطلب

  • آهای ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ

  • آهای ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﯿﮕﯽ: ﻣﯿﺬﺍﺭﯼﺑﺒﻮﺳﻤﺖ؟ بدون که ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﻬﺶ بزﻧﻪ ... و ﺑﺒﻮﺳﺘﺶ ... ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺳﺮﺷﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ ...   ,آهای ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ ...ادامه مطلب

  • ¤ حقیقت رؤیای من

  • عزیزم میدانی ؟ تمام آرزوهایم با تو برآورده شد من در رؤیاهایم همچون تویی را می دیدم و اکنون در حقیقت به تو رسیده ام ,¤ حقیقت رؤیای من ...ادامه مطلب

  • « نشان ِ عشق چیست؟! »

  • ای که می‌پرسی « نشان ِ عشق چیست؟! » عشق چیزی جز ظهور مهر نیست! عشق یعنی مهر ِ بی چون و چرا عشق یعنی کوشش بی ادعا! ,« نشان ِ عشق چیست؟! » ...ادامه مطلب

  • خوراکی هایی برای جلوگیری از ریزش مو

  • آیا از اینکه بفهمید خط موهایتان به عقب رفته، موهایتان کم پشت شده یا در نقاطی در حال کچل شدن هستید، شوک می‌شوید؟ بخاطر این اتفاق ماتم نگیرید! دقیقا مانند بدنمان که به مواد مغذی و غذاهای سالم احتیاج دارد، موهایمان هم همینطور است.در این ایمیل، برخی از مواد غذایی که باید هوشمندانه از آنها در رژیم غذایی‌تان استفاده کنید تا از ریزش مو جلوگیری کرده باشید را فهرست کرده‌ایم.,خوراکی هایی برای جلوگیری از ریزش مو ...ادامه مطلب

  • لیموترش را برای زیبایی دست کم نگیرید !

  • ما عاشق لیموناد و غذاهای ترش هستیم، اما چیزی که احتمالا از آن اطلاع ندارید این است که پوست و موی شما هم عاشق لیموترش هستند، حتی بیشتر از آنچه سیستم گوارش شما به آن علاقه دارد! لیموترش‌ها دارای مزایای حیرت انگیزی برای پوست و زیبایی ما هستند. بسیار خب، بار دیگری که به خرید رفتید باید یک کیسه لیموترش هم بخرید! دوست دارید بدانید دلایلش چیست؟,لیموترش را برای زیبایی دست کم نگیرید ! ...ادامه مطلب

  • دو داستان کوتاه آموزنده و جالب

  • خلبانان نابینا دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد . زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.,دو داستان کوتاه آموزنده و جالب ...ادامه مطلب

  • 3 نصیحت لقمان به فرزندش

  • روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.  - اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!  - دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.  - و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی.  پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟  لقمان جواب داد:  - اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.  - اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است.  - و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.,3 نصیحت لقمان به فرزندش ...ادامه مطلب

  • اس ام اس های عاشقانه احساسی زیبا

  • با کسی باش که تو را بخواهد نه کسی که تو را هم بخواهد . . . * * * * * * * اگر کارگردان بودم ، صدای نفسهایت موسیقی متن تمام فیلم هایم بود . . . * * * * * * * در تمام دارو خانه ها موجود است نرم کننده موی سر نرم کننده پوست دست کاش می شد برای نرم کردن دل تو هم ، نسخه ای گرفت . . .,اس ام اس های عاشقانه احساسی زیبا ...ادامه مطلب

  • معجزه ای به نام زن !

  • وقتی خدا زن را آفرید، او تا دیر وقت روی ساختن آن کار می کردیکی از فرشتگان نزد خدا آمد و عرض کرد:چرا اینهمه زمان صرف این مخلوق می کنید؟,معجزه ای به نام زن ! ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها