نوستالژی

ساخت وبلاگ

اونسری هم یکی از بچه ها گفت جزوه تو بده ..گفت نه ...بعدا میدم....الانم به من میگه دارم میرم تهران نمایشگاه معماری...بعدا میارم واست.......بدم اومد ازش

 

........................................................

شبام چقد باهال شده....پریشب یه تعدادی الاف زنگ زده بودن ...سوژه کنن منو...یه ربع اینا گفتن من گفتم...نمیدونم جدیدا شماره من ملی شده یا شانسم زده....خنده ام میگریه وقتی یکی میگه شمارتو اشتباهی گرفتم.بعد میگه حالا میشه اشنا شیم!!!!!!!!

........

دیشب یه موزیک ویدئو دیدم از یکی به اسم یاسمینا خیلی قشنگ بود...یاد اهنگ فرناز به اسم زن افتادم..رپشون خیلی قشنگه

.................

نمیدونم چرا دستو دلم به درس نمیره....موقع امتحانات یورو2012 هم شروع میشه موندم چطوری درس بخونم؟؟؟؟هنوز که هنوز تمرینای یکی از استادامونو نکشیدم....ماکت هم باید بسازم....چقد بدم میاد از اخر ترم..........!!چقد دوست دارم برم شمال .. لعنت به این تعطیلات چقد کسل کننده است!! 

پی نوشت : عنوان پست هیچ ربطی به پست نداره ... خوشم اومد از این کلمه ...خرجش کردم خب

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : نوستالژی , نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1529 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1391 ساعت: 18:04