سوتی های خنده دارخودم

ساخت وبلاگ

چند وقت پیش، تلفن و اف اف هم زمان زنگ خورد، من هم تو خونه تنها بودم و مجبور بودم که هردوتا شون رو خودم جواب بدم. اف اف رو برداشتم و گفتم: «الو؟» و بعد تلفن رو برداشتم و گفتم: «کیه؟»
بعدشم مردم از خنده و همچنین کسی که پشت خط بود و اون طرفی که پشت در منتظر من بود!!!!
البته این اتفاق چندین بار برای خودم پیش اومده!!!

چند روز پیش داشتم از محل کارم در می اومدم و داشتم خداحافظی می کردم که با صدای بلند وبا اعتماد بنفس برگشتم گفتم “به سلامت”.
اینو که گفتم دیدم عجب سوتی دادم با سرعت برق اومدم بیرون.

دیروز داشتم با یکی از همکارام تلفنی صحبت میکردم میخواستم واسش یه چیزی رو فکس کنم .
موقع خداحافظی بهش گفتم : “الان براتون واریز میکنم”
خدای منننننننننننننننننن!هنوزم ازش خجالت می کشم.

یک روز عروسی عمو کوچیکم بود، و عموبزرگم رفته بود وسایل عروسیو بیاره ، عموم با دوستش با وانت وسایلو آوردن ،وعموم منو به دوستش معرفی کرد،بعد دوست عموم موقعی که میخواست بره به من یک بوق زد؛ من که کنار دوستام نشسته بودم فکر کردم شیشه ماشینش بالاست و گفتم برو به جهنم، متوجه شدم شیشه ماشین پایینه ورفیق عموم شنیده و تاجایی که میرفت منو نگاه میکرد

یه دفعه رفتم ازعابر بانک پول بگیرم یه خانومم بشت سرم بود وقتی پولا گرفتم به عابر گفتمم دست دردنکنه وقتی برگشتم دیدم خانومه سرشا انداخته پاین داره میخنده.

خاطرات شیرین زندگی کودکانه...
ما را در سایت خاطرات شیرین زندگی کودکانه دنبال می کنید

برچسب : سوتی های خنده دارخودم, نویسنده : علیرضا khatratshirin بازدید : 1451 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1391 ساعت: 2:53